بعد از بیان منابع خمس، تنها به بیان غنیمت همراه با معانی فیئ وانفال، میپردازیم. چون منابع خمس معانیشان روشن است و در این رساله بحثی از اینها به میان نمیآید.
مصارف خمس
طبق تحقیقات و بررسیهای انجامشده، در مقابل حرمت صدقه و زکات به بنیهاشم، خداوند به جهت حفظشان و احترام فقرای بنیهاشم، خمس را جایگزین زکات قرارداه است.
بهبیاندیگر، صدقه بر کسانی حرام است که از مستحقین خمس محسوب میشوند. شاهد بر این مطلب روایاتی است که از معصومین (علیهمالسلام) نقل شده: از علی بن موسی (علیهالسلام) و او هم از پدر و اجداد گرامیاش تا اینکه سلسله سند این روایت به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میرسد و این بزرگوار، در تفسیر، قول خداوند که میفرماید: «واعملوا انما غنمتم من شی: فان لله خمسه و للرسول و…» میفرماید: خداوند تعالی در این آیه میفرماید: «(خمس) برای ما است و در سهم صدقه نصیبی برای ما قرار نداده است، خداوند رسولش و نیز اهلبیت او را منزه دانسته که از چرکها مردم بخورند.»[۶۳]
مضمون روایت: امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید خداوند خمس را فقط برای ما قرار داده است و در مقابل سهمی از صدقه برای ما قرار نداده است و خداوند پیامبر و آلش را بهواسطه تحریم صدقه و واجب قرار دادن خمس، مورد احترام و اکرام قرارداده است، زیرا صدقه چرک دست مسلمین است.
در مورد مصرف خمس میان فقهای اسلامی اختلافنظر وجود دارد.
از نگاه امامیه
خداوند در قرآن کریم در سوره انفال آیه ۴۱ مستحقین خمس را شش مورد ذکر کرده است.
- خداوند ۲٫ پیامبر ۳٫ ذیالقربی پیامبر ۴٫ یتیمان ۵٫ درماندگان ۶٫ در راه ماندگان.[۶۴]
از روایاتی که از طریق اهلبیت (علیهمالسلام) رسیده است بهخوبی به دست میآید چهار سهم از سهم خمس، مخصوص آل محمد است.
بهاتفاق اکثر فقهای عامه و خاصه، مراد ذویالقربی، خویشاوندان پیامبر اکرم صلیالله علیه واله میباشند و اما مقصود از یتیمان و مساکین و در راه ماندگان در آیه به دلیل روایات، خصوص یتیمان و مساکین و راه ماندگان بنیهاشم میباشند چون از زکات محروم میباشند البته یتیمانی مستحق خمس هستند که فقیر باشند و در راه ماندگان و ابن سبیل نیز باید توان بازگشت به وطن را نداشته باشند.[۶۵]
از نگاه اهل سنت
زمحشری در ذیل آیهی خمس در مورد تقسیم خمس آورده است. در فقه اهل سنت، در باب، مصارف خمس بعد از رحلت نبی اکرم صلّیاللهعلیهوآله دراینکه سهم خمس به خویشاوندان میرسد یا صرف امر دیگری میشود اختلاف رأی وجود دارد.[۶۶]
- نزد ابوحنیفه خمس درزمان رسول خدا به پنج قسمت تقسیم میشد ولی بعد از آن حضرت، سهم ذی القربی حذف شد.
- نزد مذهب شافعی خمس به پنج قسمت تقسیم میشود که از آن سهم رسول خدا به مصالح مسلمین خرج میشود.[۶۷]
- در مذهب مالکی آمده است ابی بکر خمس را به سه سهم تقسیم میکرد و دیگر خلفا هم از او تبعیت کردند و روایت شده که ابی بکر بنیهاشم را از خمس منع کرد.[۶۸]
تفاوت زکات با خمس
اول
معناى زکات به کار رفته در آیات کریمه قرآن گسترده است، درحالیکه معناى خمس یک چیز بیشتر نیست. آیاتی که درباره زکات در قرآن کریم آمده است، همه مربوط به زکات واجب اصطلاحی فقهی نیست، بلکه زکات با معانی متفاوت و همراه با عناوین مختلف ذکر شده است که در صفحات قبل بدان اشاره شد.
دوم
خداوند متعال در مورد پرداخت ز کات به پیامبر میفرماید «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها»[۶۹] از اموال مردم صدقه (زکات) بگیر تا آنان را پاک گردانی و از بخل و شح نفس برهانی و آیات انفال غالباً مشتمل بر دعوت مردم به دادن مالشان در را خدا است.[۷۰]
سوم
تفاوت دیگری که بین این دو فریضه میتوان عنوان کرد این است که در اخبار از طریق شیعه و اهل سنت صدقات واجب یا همان ز کات اصطلاحی فقهی به کرات، اوساخ ناس و اوساخ[۷۱] ایدی الناس چرکهای مردم و چرکهای دستان مردم یعنی دست رنج مردم، نامیده میشود به خلاف خمس که سود بهره خالص محسوب میشود.[۷۲]
۲٫غنیمت
علمای علم لغت ریشه غنیمت را از غنم میدانند و برای این لفظ معانی مختلفی ذکر کردهاند.
- غنم به معنای دسترسی به چیزی است به غیر مشقت[۷۳].
- غنیمت از غنم به معنای دسترسی به غنم و آن لحظهای است که منفعتی با تعدی به آن دسترسی و یافت کرده باشد.[۷۴]
- ابن فارس میگوید: «غنم اصل صحیح و واحدی است که دلالت بر افاده چیزی دارد که از قبل، مالک آن نبوده است، سپس به چیزی اختصاص یافت که از مشرکین گرفته میشود»
- لسان العرب میگوید والغنم الفوز بالشیئ من غیرمشقه یعنی در لغت غنیمت به چیزی میگویند که بدون مشقت به دست آید[۷۵].
- انفال در لغت و اصطلاح
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |