اهل سنت همانند امامیه، برای دستیابی به مصادیق بنیهاشم به آیه خمس استناد کردهاند.
رازی یکی از مفسرین اهل سنت در تفسیرش در مسئله ششم: در ذیل آیه خمس، میگوید در تعیین، مصداق ذوالقربی اختلاف شده است برخی میگویند بنیهاشماند شافعی میگوید بنیهاشم و بنیمطلبند و برخی میگویند آل علی، آل جعفر، آل عقیل، آل عباس و فرزندان حارثه بن عبدالمطلب هستند و این قول ابی حنیفه است.[۱۶۱]
ابن جریر طبری درباره مصداق کلمه ذی القربی اعتقاد دارد که نظرات و اقوال متفاوتی نقل شده یک قول این است که مراد از ذی القربی همان قرابت رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله از بنیهاشم است. از مجاهد روایت شده «کان آل محمد لا تحل لهم الصدقه فجعل لهم خمس الخمس» بر خاندان عترت و آل رسول صدقه جایز نیست بر این اساس بجای آن یکپنجم خمس را برای آنها قرا داده شده است.[۱۶۲]
روایات و کلمات فقهای اهل سنت درباره مصادیق بنی هاشم
روایت زید بن ارقم[۱۶۳]
گروهی از اهل سنت برای بیان مصادیق ذویالقربی به آیهی تطهیر و روایت زید ابن ارقم استناد کردهاند.
این دیدگاه بر آن است که مراد از اهلبیت در آیه تطهیر بنیهاشم است.[۱۶۴] در زمانی که زید بن ارقم مصادیق اهلبیت را بر میشمرد شخصی به نام حصین از او میپرسد یازید، اهلبیت پیامبر چه کسانی هستند آیا زنان او از اهلبیت هستند؟ زید جواب میدهد، بله جزء اهلبیت هستند، ولی اهلبیت پیامبر کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است و اینها آل علی عقیل آل جعفر، آل عباس هستند.[۱۶۵]
این دیدگاه مستند به این است که زید، اهلبیت پیامبر صلّیاللهعلیهوآله را کسانی میداند که خداوند زکات را بر آنان حرام کرده است. در این روایت اشارهای به آیه تطهیر نشده است[۱۶۶]. برخی همچون ابوالفتوح رازی این قول را شاذ و نادر دانستهاند.[۱۶۷]
برداشتهای علمای اهل سنت از «آل»
فقهای اهل سنت، از لفظ آل موجود در روایات برداشتهای گوناگونی داشتهاند، ما در این گفتار، در پی به دست آوردن مصداق و افراد بنیهاشم از نگاه چهار مذهب اهل سنت، هستیم. بدینجهت، نظرات و فتوای علمای این مذاهب، به ترتیب رتبه زمانی، مورد بررسی قرار میدهیم.
بنیهاشم از نگاه حنفیها:
مناسب است که برای تبین دیدگاه حنفی در این مورد نظر ابو برکات که متعلق به این مذهب است بیان شود.
ابوالبرکات در شرح الکبیر خود، در ضمن بیان اوصاف مستحقین زکات بنیهاشم و دایره قرابت آن را مشخص کرده و بنیهاشم را اینگونه بیان کرده است «وعدم بنوه هاشم ثانی أجداده صلى الله علیه وسلم فهو أبو عبد المطلب (لا المطلب) أخو هاشم وهما شقیقان وأمهما من بنی مخزوم وهما ولدا عبدمناف و اما عبدشمس ونوفل فالصحیح أنهما لیسا ولدی عبدمناف وإنما هما ابنا زوجته وأمهما من بنی عدی وکانا تحت کفالته فنسبا إلیه ففرعهما لیس بآل قطعا، وفرع هاشم آل قطعا، وفرع المطلب لیس بآل على المشهور و اما نفس هاشم والمطلب فلیس بآل کما هو ظاهر والمراد ببنوه هاشم کل من لهاشم علیه ولاده من ذکر أو أنثى بلا واسطه أو بواسطه غیر اونثی فلا تدخل ولد بناته»[۱۶۸]
بنابراین طبق بیان ابوالبرکات این افراد شامل بنیهاشم نمیشوند
- خود هاشم و خود مطلب.
- فرزندان دختر یا نوه دختری. پس دختران هاشم و فرزندان نوهی پسری هاشم را شامل میشود.
- مطلب، برادر هاشم که با برادرش شفیق هم بودند یعنی از یک پدر و مادر بودند[۱۶۹] بنابراین نسل و دودمان و آل مطلب یا بنیمطلب از بنیهاشم محسوب نمیشوند.
- بنی عبدشمس و بنینوفل. این دو از مطلب نسبت به هاشم، دورتر بودند زیرا مطلب شفیق هاشم محسوب میشد اما این دو مادرشان از قبیله بنی عدی بوده و قبل از ازدواج با عبدمناف عبدشمس و نوفل به دنیا آورده بود؛ و از فرزندان عبدمناف محسوب نمیشوند؛ و قطعاً از آل عبدمناف یا بنی عبدمناف نیستند. پس وقتی از آل عبدمناف نیستند بهطریقاولی از بنیهاشم نیستند زیرا نسب این دو به پدرشان میرسد که از قبیله بنیهاشم نبودند.
عدم الحاق، آل ابولهب به بنیهاشم از نظر مذهب حنفی
به خاطر اینکه احدی از آل ابیلهب در مدت زندگی رسول خدا مسلمان نشدند جز قبیله بنیهاشم محسوب نمیشوند ولی برخلاف این دیدگاه که در کتاب جامع الا وصول آمده عتبه و متعب هردو پسران ابولهب بودهاند و در جریان فتح مکه مسلمان شدند و آن دو در جنگ طائف و حنین پیامبر صلّیاللهعلیهوآله را همراهی کردند و در مقابل کسانی که میگویند ابیلهب نسلی از خود باقی نگذاشته است این نظریه است که نسل او عقبه نزد نسب شناسان برخوردار بودند[۱۷۰]
بنابراین از نگاه مذهب حنفی، بنیهاشم عبارتاند از آل علی، آل عقیل، آل جعفر آل عباس و آل حارث، پس بنا بر مبنای این مذهب، بنو ابیلهب و بنو مطلب خارج از دایره بنیهاشم محسوب میشوند.
بنیهاشم از نگاه مالکیها:
مالک نیز همانند ابوحنیفه مراد از ذویالقربی بنیهاشم به تنهای و مراد از بنیهاشم هم همان پنج بطن میدانند با این تفاوت که فرزندان غالب بن فهیره، از آل پیامبر و بنیهاشم، میدانند.[۱۷۱]
بنیهاشم از نگاه شافعیها
شافعی و جماعتی از علما معتقدند: آل پیامبر عبارتاند از: بنیهاشم یا همان فرزندان هاشم و بنیمطلب و یا همان فرزندان مطلب که شافعی برای اثبات مدعای خود اینگونه استدلال کرده که چون رسول اکرم بنیمطلب را با بنیهاشم در سهم ذویالقربی (خویشاوندان) شریک قرار داده و به احدی از قبایل قریش از این سهم نداده است، پس میتوان دریافت که آل پیامبر منحصراً این دو گروه میباشند[۱۷۲]
استدلال شافعی بر الحاق بنیمطلب به بنیهاشم
شافعی، با استناد به حدیث جبیربن مطعم بخاری روایت چنین کرده است: «من و عثمان در محضر رسول خدا رفتیم و گفتیم: ای رسول خدا درحالیکه ما و بنیمطلب یکی هستیم شما از خمس خیبر سهمی را به آنان دادید ولی به ما چیزی ندادید آن حضرت در جواب ما فرمود: «انما بنو مطلب و بنوهاشم شی واحد» همانا بنیمطلب و بنیهاشم یک خاندان هستند.[۱۷۳]»
البته شافعی با ا استفاده عبارت ولم یعط احدا من قبائل قریش غیرهم از حدیث نبوی، دیگر قبائل قریشی که نسبشان به جناب عبدمناف میرسد را خارج میکند، وای قبائل شامل بنی عبدشمس و بنینوفل چون قول نادری هم وجود دارد که اینها ملحق به بنیهاشم میشوند[۱۷۴]؛ این نظر فوق درفقه المنهجی نیز آمده است.[۱۷۵]
صاحب کتاب العقیدتنا منا فی اهلبیت، بین الافراط وتفریط، در ضمن بیان حقوق مالی اهلبیت، تحت عنوان، مراد آل فی الزکاه، (عدم تعلق زکات به آنها) مصادیق بنیهاشم را اینگونه بیان کرده است: «علما در تعیین مصادیق آن اختلاف دارند، حنفیه و مالک و احمد بن حنبل، آل علی ع، آل عباس، آل جعفر، آل، عقیل، آل حارث بن عبدالمطلب، ولی ابیلهب[۱۷۶] را از بنیهاشم به خاطر کفرش و حریص بودن بر آزار و اذیت نبی اکرم، صلّیاللهعلیهوآله خارج دانستهاند.[۱۷۷]» بنابراین بنیمطلب را هم جزء بنیهاشم میداند اما بنو ابیلهب به خاطر کفرش خارج از بنیهاشم میدانند.
بنیهاشم از نگاه حنبلیها
این مذهب علاوه بر بنیهاشم، (پنج بطن معروف) بعضی از علمای این مذهب، ابیلهب را داخل بنیهاشم دانستهاند. چون او را از سلاله هاشم میدانند[۱۷۸].
چون ابیلهب ظاهراً از محدوده بنیهاشم به خاطر نسبش به جناب هاشم میرسد، از بنیهاشم محسوب میشود اما اینکه بهواسطه کفرش از. مستحقین خمس محسوب نمیشود و میتوان به زکات داد، ان شاءالله در فصل سوم به این مسئله خواهیم پرداخت.
در مور د الحاق بنیمطلب به بنیهاشم دو رأی متعارض وجود دارد.
الف: رأی اول الحاق:
روایت جبیر بن مطعم را احمد بن حنبل، ذکر کرده، البته با این تفاوت که عبارت «انا و بنو مطلب لم نفرق فی جاهلیه ولا اسلام انما شی واحد[۱۷۹]» و همین روایت از شافعی در مسندش، با این تعبیر که «انما بنو هاشم و بنو مطلب شی واحد وشبک بین اصابع»[۱۸۰]
از این روایت ابن حنبل استفاده میشود که بنیمطلب مستحق خمس هستند. چون آنها با بنیهاشم باهم برابرند؛ و زکات هم مانند بنیهاشم بر آنها حرام است.[۱۸۱]
ب) رأی دوم: عدم الحاق.
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |