زکات در لغت و اصطلاح
زکات در لغت
زکات در لغت به معنی افزودن یا زیادشدن است و مصدر زکا است. هرگاه چیزی زیاده گردد گویند زکا الشیء و اگر شخص به اصلاح گراید و نیکو گردد نیز همین واژه را برای او به کار میبرند.[۲۳] بدین ترتیب واژهی زکات مفاهیمی چون: برکت، رشد و افزون شدن، پاکی و اصلاح را دربرمیگیرد[۲۴].
در لسان العرب آمده است: در اصل، زکات در لغت دربرگیرنده مفاهیمی چون: پاکی، رشد و زیاده شدن، برکت و ستودن است و تمامی این مفاهیم در قران و حدیث بهکاررفته است[۲۵].
در حقیقت: در اصل زکات از ماده زکا، به معنی زیادت و افزون شدن گرفته شده است. بر همین اساس هرگاه محصولات زراعی یا هر چیز دیگر افزون گردد؛ در عربی گویند: زکا الشی، یعنی زیاده گشت آن
چیز، بدیهی است تا زمانی که محصولات زراعی را از گیاهان هرز یا هر آنچه موجب تباهی یا مانع رشد آن میگردد عاری نسازیم این محصولات رشد نکرده و افزون نخواهد شد. در این مورد وقتی میگوییم: زکی الشی (مراد ما از پاکسازی محصولات از گیاهان هرز و سایر انگلها است که) درواقع زکات را به معنی طهارت و پاکی به کار میبریم[۲۶].
بنابراین زکات در لغت دو معنا دارد: ۱٫ رشد و نمو؛ ۲٫ پاکی و تزکیه.
زکات در اصطلاح
زکات در اصطلاح شرعی عبارت است از: میزان مشخصی از مال، به منظور جلب رضایت خداوند که برای (رفع نیازهای) افراد مستحق فرض شده و البته به تفکیک این میزان از مال نیز زکات اطلاق شده است.[۲۷]
اکثر مفسرین امامیه و اهل سنت، در بیان تفسیر آیهی «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً»، عقیده دارند که مراد از صدقه در این آیه به معنای صدقه واجب و یا زکات مصطلح فقهی زیرا خداوند میفرماید: «از اموالشان زکات بگیر تا بدان پاکشان کنی و رشدشان دهی و دعایشان کن که دعای تو را آرامشی است برای آنها و خدا شنوای داناست.»[۲۸] البته برخی از علمای اسلامیگفتهاند مراد از صدقه در آیه مذکور زکات واجب به معنای مصطلح فقهی نیست؛ بلکه این آیه دربارهی کسانی نازل شده که از شرکت در غزوه خودداری و اعمال نیک خویش را با نافرمانی و معصیت درهمآمیختند. آنها آیهی مذکور را اینگونه تفسیر کردهاند که مراد از صدقه در این آیه همان صدقه مستحبی است که خداوند رسول خویش را به جمع آوری آن از میان کسانی که از شرکت در غزوهی تبوک خودداری کرده بودند مأمور کرده بود تا بدینوسیله صدقات جمع آوریشده، کفارهی گناه آنان شود. بهزعم این گروه از اندیشمندان اسلامی آیهی مذکور ازجمله نصوصی نیست که به تعبیر علمای اصول عموم لفظ در آن معتبر باشد و نه خصوص سبب به همین خاطر هم آنها احکام موجود در این آیه را به افرادی خاص اختصاص دادهاند. آنها همچنین اینگونه استناد کردهاند که زکات ازجمله حقوقی است که اسلام راستین به تشریع آن پرداخته و لذا ازجملهی واجبات دینی است و نمیتوان یک واجب را به افرادی خاص اختصاص داد. در ضمن صحیح نیست زکات را ازجملهی لوازم جرم یا کیفر برای جنایات برشماریم و ابا ورزیدن عدهای از غزوهی تبوک را عاملی برای مطرح کردن و تشریع آن قلمداد کنیم.[۲۹]
دلیل دیگری منظور از صدقه در این آیه، زکات است، روزی یکی از جوانان بنیهاشم به نزد رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآله آمد و از ایشان تقاضا نمود که وی را بهعنوان مأمور جمع آوریکننده (تقسیمکنندهی) زکات، بهکارگیرند اما آن حضرت صلّیاللهعلیهوآله فرمود (انها لا تحل لنا آل محمد، انما هی أوساخ الناس)
همانا آن زکات برای ما که آل محمد صلّیاللهعلیهوآله هستیم حلال نیست زیرا بهدرستی که آن آلودگیهای مردم است که در فرایند زکات از آنان زدوده شده است.[۳۰].
علاوه بر دلایل فوق، خداوند فرموده خذ من امولهم (و نفرموده خذ من مالهم) چون خداوند با بکار بردن مفهوم من اموالهم، اراده کرده که زکات به تمام اموال مختلف تعلق میگیرد و ضمیر هم نیز بهاتفاق جمهور مفسرین به عموم مسلمان برمیگردد و ازآنجاییکه تمام مسلمان در برابر قوانین و احکام الهی مساویاند، با توجه به این آیه فوق، زکات به تمام اموال مسلمین، تعلق میگیرد[۳۱].
این حدیث میتواند قرینهای دال بر آن باشد که مراد از «صدقه» در آیه مذکور همان زکات است زیرا مجازاً میان این حدیث و آخر آیهی مورد بحث رابطهای را میتوان احساس کرد و آن اینکه در حدیث از «اوساخ (آلودگیها)» سخن به میان آمده و در آخر آیهی مذکور نیز خداوند بحث تطهیر و پاکی از ناپاکیها را ذکر کرده و فرموده است: (تطهرهم وتزکیهم) «پاکشان سازی و تزکیهشان گردانی».[۳۲]
رابطه بین معنای لغوی و اصطلاحی زکات
تناسب معنایی لغوی زکات با معنای اصطلاحی، وجه نامگذاری این فرضیه دینی به زکات بدان سبب است که موجب رشد ارتقای (سطح معیشتی) فقرا میگردد و بدین ترتیب شخص فقیر با بهرهمند شدن از مال زکات، هم به لحاظ مادی وهم به نظر شخصیتی رشد میکند (و سرمایه و کمال او افزون میگردد.)[۳۳]
همانگونه که امام نووی از واحدی نقل کرده، بدان جهت مال تفکیکشده از سایر اموال را زکات خواندهاند که موجب زیاده شدن اموال مذکور و مصون ماندن آنها از آفات میگردد[۳۴]. در حقیقت با زکات دادن نهتنها مال پاک گردیده و افزون میشود بلکه این پاکی (و برکت) به شخص زکات دهنده نیز سرایت میکند.
دکتر مصطفی الزلمی میگوید: «زکات در لغت به معنای رشد و بالندگی، است ولی دین اسلام، با آیه، «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً»، به معنای زکات معنای تازهای و خاصی داد و البته با معنای لغوی خود پیوند دارد چون خود زکات دادن، اولاً سبب ایجاد پیوند و دوستی میان ثروتمند و فقیران، میشود ثانیاً بهواسطه برقراری این پیوند و دوستی، میان، این دو قشر، سبب رشد و بالندگی اموال و داراییها میشود.
بنابراین شخص مکلف با پرداخت زکات و برطرف کردن نیاز مستحقین، دارایی ثروتمندان، از تهدید و تجاوز نیازمندان در امان میماند.»[۳۵]
مصارف صدقات
صاحب البحرالرائق فی شرح کنزالدقائق در ضمن تعریف زکات، شرایط مستحقین، اوصاف مستحقین، شرایط وجوب و پرداخت زکات را بهطور خلاصه بیان کرده است.
ایشان در تعریف زکات میگوید «هی (زکات) تملیک المال من فقیر مسلم غیرهاشمی و لا مولاه بشرط قطع المنفعه عن الملک من کل وجه لله تعالی و شروط وجوبها العقل والبلوغ والاسلام والحریه و ملک نصاب حولی فارغ عن الدین و حاجته الاصلیه تام و شرط ادائها مقارنه».[۳۶]
ما فقط به بیان تفصیلی مستحقین و اوصاف آن میپردازیم متعرض دیگر فروعات زکات نمیشویم زیرا خارج از محل بحث ما است.
مستحقین صدقه واجب (زکات مصطلح فقهی)
مذهب امامیه و اهل سنت، مستحقین زکات را همان اصناف هشتگانهای که قرآن کریم معرفی فرموده، میدانند البته برخی هم نه صنف میدانند و فقیر و مسکین را جدا از هم آور دهند و در بعضی از مصادیق اصناف مستحقین ز کات باهم اختلاف دارند.
اول و دوم
فقیر و مسکین و حال مسکین از فقیر سختتر است و فقیر شرعی کسی است که مصارف سالیانه خود و عیالش را نداشته باشد در غیر این صورت غنی محسوب میشود[۳۷]
سوم
عاملین و آنها کسانی هستند که از جانب امام یا نایب خاص یا عاملین آن بزرگوار منصوباند برای گرفتن زکات و ضبط و حساب آن و رساندن آن به امام یا حاکم شرع یا رسانیدن به فقرا به اذن او بنابراین عمل زکات مقابل عمل خود مستحق سهمی از زکات است هرچند غنی باشد[۳۸]
البته در عامل زکات بودن برخی از فقها عدم هاشمی و سیادت شرط است و در این بحث، اختلاف بین فقهای مذاهب است که به امید خدا در فصل سوم از آن، بحث خواهیم کرد
چهارم
مؤلفه قلوبهم، ایشان کفاری هستند که به زکات دادن به ایشان، تألیف قلوب آنها، مقصود باشد تا مایل به اسلام شوند و یا در جهاد دفاع مسلمانان، با کفار، همراهی با مسلمین نمایید
و همچنین ضعفا العقول از مسلمین برای تقویت اعتقاد آنها و یا رغبت آنها به همراهی جهاد یا دفاع.[۳۹]
پنجم
آزادی بندگان، به جهت عدم موضوعیت در دنیای امروز از این بحث گذر میکنیم.
ششم
قرض داران که عاجز از ادای آن باشند هرچند معاش خود را داشته باشند و معتبر است در آنچه قرض کرده صرف معصیت نکرده باشد و الا از این سهم نباید به آنها بدهند ولی از دیگر سهمها مانند سهم فقرا و ابن سبیل جایز است[۴۰]
هفتم
فی سبیل الله و آن هر کار خیری است مثل ساختن پل و بنای مدرسه و مسجد و کاروانسرا و مانند آنها و تعمیر آنها خلاص کردن مؤمنین از دست ظلمه و اصلاح میان مردم و رفع شر و فتنه از میان مسلمین.[۴۱] جمهور اهل سنت در تفسیر «فی سبیل الله» با فقه اهلبیت علیهمالسلام اختلاف دارند. آنان میگویند: مراد از «فی سبیل الله»، مجاهدینی هستند که به میل خود در جنگ برای دفاع از اسلام شرکت میکنند. ولی امامیه معتقدند راه خدا عام است، برای جنگجویان، تعمیر مساجد و بیمارستان و مدارس و دیگر مصالح عمومی[۴۲].
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |